خدایا! مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده.
الهی! توفیقم ده که بیش از طلب همدردی ، همدردی کنم . بیش از آنکه مرا بفهمند ، دیگران را درک کنم . پیش از آنکه مرا دوست بدارند ، دوست بدارم.
تک تک وجودم تو را می طلبد و تو را خواهان هست مرا دریاب.
مرا در این سر درگمی رهایم کن. آیا رهایی هست؟
خدای من ، یک سال گذشت هرچه کردم ، دیدی و هر چه بخشیدی و عفو کردی ندیدم خدای من ، هراسان شدم پناهم دادی ، بیمار شدم شفایم دادی .آرامش و امنیت که رسید ، طبیب و پناه را از یادم بردم . خدای من ، یک سال گذشت و چهار فصل و دوازده ماه و سیصدوشصت و پنج روز. چگونه است که رهایم نمیکنی؟ چگونه است که هرگز، هرگز از تو ناامید نمیگردم؟
این چه رسم خدایی است؟