سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند چراغ خدا در زمین است، پس هرکس که خداوند خیرش را بخواهد، از آن پرتوی بر می گیرد . [امام علی علیه السلام ـ در حکمتهای منسوب به ایشان ـ]

دختر مشرق

 
 
سلامی دوباره(دوشنبه 87 مهر 29 ساعت 12:28 عصر )

سلام

این سلام با همه سلام هایی که داشتم کلی فرق میکنه .. نوشتن اونم بعد از 2 سال یه مقدار مشکله.. حس میکنم رشته کلام هنوز دستم نیومده.. 10 دقیقه پیش اصلا فکر نمیکردم که شروع کنم به نوشتن .

یه علت اصلیش یک کامنت از یه دوست بود که حتی نمیدونم اسمش چیه و خودش رو  فقط با 2 تا خط چین معرفی کرده بود (--) ..کامنتش خیلی حالمو عوض کرد و منو در آرزویه این گذاشت که این شخص کی بوده! دوست من الان فقط برای تو مینویستم و امیدوارم خودت رو ایندفعه معرفی کنی.

میدونم شاید برای همه سوال باشه که چرا دیگه ادامه ندادم! علتش هم این بود که حس میکردم فقط دارم مینویسم و هیچ وقت دنبال پرسش هام نیستم و این برام غیر قابل حل بود.

خوب یه تبریک دارم برای یه دوست عزیز..علی عزیز مدیر وبلاگ گاواره بان. مبارک باشههههههههه انشاالله به پای هم پیر شید و بهترین ها رو برای هردوتون آرزو میکنم. خیلی خیلی خوشحال شدم.

 بعد هم یه خبر جدید اونم اینکه من مامان شدم و نیلیا عزیز من الان 7 ماه داره و برای خودش داره خانم میشه!! میدونم الان خیلی هاتون رو سرتون شاخ در اومده!! چه کنم یه دفعه ای شد . اگه تعداد نفرات زیاد بود برای درخواست عکس این وروجک مامانی حتما دفعه بعد عکسش رو خواهم گذاشت.

 



 
تقدیر!!!!(شنبه 85 بهمن 21 ساعت 12:24 عصر )

همیشه منتظر بودیم ...
انتظار جزئی از فرهنگمون شده ...
جزئی از دینمون ....
منتظر بودن ...! امید داشتن به آمدن کسی که همه چیز رو تغییر میده ... کسی که میاد و نجات میده و همه چیز رو عوض می کنه ...!
هیچوقت بهمون یاد ندادند که ما باید خودمون رو عوض کنیم و تغییر بدیم ... همیشه گفتند هر چی خدا بخواهد همون میشه ... موقعش که بشه اون ظهور می کنه و ...
یه مشت حرف که به جز ساکت کردن مردم هیچ اثری نداره ....!
هیچ وقت هجرت کردن رو بهمون یاد ندادند. هجرت از بدی به سوی خوبی ٬ هجرت از بدبختی به سوی خوشبختی ...
یاد گرفتیم که بشینیم و منتظر تقدیر باشیم ...!
شاید دل خدا به رحم اومد و یه کاری برامون کرد ... شاید اونقدر ظلم و ستم زیاد شد که مسیح ظهور کرد یا واسه ما مسلمون ها مهدی ظهور کرد ...!
چه فرقی می کنه ...؟! دینی که به ما ارائه می دهند یه دین بازدارندست ...! مسیح و محمد در هر دو یکیه ...! کسی که آمده یه سری دستور داده ٬ حالا دستوراشون چی هست مهم نیست ٬ مهم اینه که به من آدم میگند.
چند وقت پیش ها داشتم تو کلوب برای خودم میگشتم که یه دفعه چشمم خورد به وبلاگ یک بنده خدایی که داخل پروفایلش قرار داده بود شعر جالبی بود از حمید مصدق که میگه: همیشه می گفتم ...من و سکوت ؟محال است ..سکوت عین زوال است..سکوت یعنی مرگ ...

اگه قراره ما هم منتظر تقدیر باشیم و جز عبادت کاری نکنیم ... پس این دین ما رو به چه سعادتی رسونده ...؟!

پاورقی: میدونم خیلی از دوستان از من شاکی شدند که چرا خیلی کم پیدا شدم بزارید به حساب اینکه دوره ی  دوری منم سر رسیده اما فراموش نشه من همیشه به یادتون هستم و این وبلاگ و همه دوستانی که دارم در اینجا، تنها دل خوشی تنهایی من و افکار منه!! من بازم از تک  تک شما معذرت میخوام.



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 16  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 158804  بازدید


» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «