سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت، روشنی هر دل است . [عیسی علیه السلام]

دختر مشرق

 
 
تقدیر!!!!(شنبه 85 بهمن 21 ساعت 12:24 عصر )

همیشه منتظر بودیم ...
انتظار جزئی از فرهنگمون شده ...
جزئی از دینمون ....
منتظر بودن ...! امید داشتن به آمدن کسی که همه چیز رو تغییر میده ... کسی که میاد و نجات میده و همه چیز رو عوض می کنه ...!
هیچوقت بهمون یاد ندادند که ما باید خودمون رو عوض کنیم و تغییر بدیم ... همیشه گفتند هر چی خدا بخواهد همون میشه ... موقعش که بشه اون ظهور می کنه و ...
یه مشت حرف که به جز ساکت کردن مردم هیچ اثری نداره ....!
هیچ وقت هجرت کردن رو بهمون یاد ندادند. هجرت از بدی به سوی خوبی ٬ هجرت از بدبختی به سوی خوشبختی ...
یاد گرفتیم که بشینیم و منتظر تقدیر باشیم ...!
شاید دل خدا به رحم اومد و یه کاری برامون کرد ... شاید اونقدر ظلم و ستم زیاد شد که مسیح ظهور کرد یا واسه ما مسلمون ها مهدی ظهور کرد ...!
چه فرقی می کنه ...؟! دینی که به ما ارائه می دهند یه دین بازدارندست ...! مسیح و محمد در هر دو یکیه ...! کسی که آمده یه سری دستور داده ٬ حالا دستوراشون چی هست مهم نیست ٬ مهم اینه که به من آدم میگند.
چند وقت پیش ها داشتم تو کلوب برای خودم میگشتم که یه دفعه چشمم خورد به وبلاگ یک بنده خدایی که داخل پروفایلش قرار داده بود شعر جالبی بود از حمید مصدق که میگه: همیشه می گفتم ...من و سکوت ؟محال است ..سکوت عین زوال است..سکوت یعنی مرگ ...

اگه قراره ما هم منتظر تقدیر باشیم و جز عبادت کاری نکنیم ... پس این دین ما رو به چه سعادتی رسونده ...؟!

پاورقی: میدونم خیلی از دوستان از من شاکی شدند که چرا خیلی کم پیدا شدم بزارید به حساب اینکه دوره ی  دوری منم سر رسیده اما فراموش نشه من همیشه به یادتون هستم و این وبلاگ و همه دوستانی که دارم در اینجا، تنها دل خوشی تنهایی من و افکار منه!! من بازم از تک  تک شما معذرت میخوام.



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 27  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 158815  بازدید


» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «