• وبلاگ : دختر مشرق
  • يادداشت : من و نيستي هايم!!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    قسم به اسمان ابي که عطر خدا را در گلها مي پيچد

    و من از ذوق اين عطر افشاني بوستان را به تن مي کشم و با طناب ماه بازي مي کنم؛

    اکنون در بوي گلها خود را شستشو مي دهم و دست دراز مي کنمو دسته گلي به خود هديه مي

    دهم .درميان دل خود اسيرم و ازعشق دريا

    و اسمان مستم ؛ جاده هاي زندگيم به گل ختم مي شود تا در اين مسير راه زندگي ام

    را گم نکنم .دلم مي خواهد نقشي از دلبستگي دستهاي پر نيازم را درذهن

    سيالفضا نقاشي کنم.