• وبلاگ : دختر مشرق
  • يادداشت : رهگذر!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امشب دل مومنين هوايي است

    امشب همه لحظه ها خدايي است

    امشب نفس دل تو هاتف

    همچون نفس مرغ قفس وقت رهايي است

    شبي چنين طناز – پر از هزاران راز،

    غريب و گرد آلود، دلم مسافر بود.

    به گوشه خلوت ، تنهايي همدمم بود

    و ثقل دوري و غربت.

    دلم تحمل کرد، دمي تامل کرد

    و يک بهار معنا زحنجره گل کرد:

    کاي يار، اي دور ازمن،

    ببين که غربت يک عمر با من است امشب.

    با يادت دمسازم و دلم

    بي قرار و توسن است امشب.

    دمادم آتش هجران اگر چه مي بارد،

    ولي چه غم ما را ؟

    که عاشقيم و مجازات عشق سنگين است.

    هماره ياد تو بودن، جرم ما اينست.

    عشق و ياد يار آري يک سراب ،

    بوي وصل اودروغي ناب ناب .

    لحظه ها هم بوي رفتن مي دهند ،

    يا نمايش از شکستن مي دهند

    و مرا اين بس که به ياد تو زنده ام

    و بسوي تو ساري و رونده .

    پس كي تمام مي‌شود اين مسير ناآرام ؟ اين راه كه اينقدر طولاني نبود !

    اين‌قدر ناآرام نباش كه با هر لرزش تو، طوفاني در دلم برپا مي‌شود .

    كاش گريه چند

    لحظه امانم مي‌داد . مي‌ترسم آخر از دستم رها شوي .

    كاش پاهايم اين چند قدم را تندتر و محكمتر برمي‌داشت .

    مي‌داني چرا اين‌قدر نگرانت هستم ؟ مي‌داني ؟

    وقتي شنيدم تو مي‌تواني داروي‌دردهاي مرا، دارو باشي و مرهم‌زخمهاي مرا، درمان ، برقي از اميد در دلم پديدار شد .

    هيچوقت به اين زيبايي نديده بودمت و هيچگاه اين‌قدر نگرانت نبودم .

    حالا فهميدي اضطرابم به خاطر چيست ؟

    اما نه تو چه مي‌داني يتيمي چيست ؟ ولي من . . . بار اول كه يتيم شدم همه غمهاي عالم بر دلم سنگيني مي‌كرد تا او را پيدا كردم ؛ نه ، او ما را پيدا كرد و حرارت خورشيد نگاهش زمستان يتيمي را از دلمان برد و دوباره بوي‌نسيم بهار مهر در زندگي ما . . .

    خدا را شكر .

    انگار رسيديم ، آري ، رسيديم اما ببين آن مرد كه سر بر ديوار نهاده كيست ؟ چه مي‌گويد با ديوار ؟ چرا شانه‌هايش لرزان است ؟ نگاه كن گاهي سر به آسمان برمي‌دارد و چيزي مي‌گويد .

    خوب گوش كن ؛ كائنات را به آرامش مي‌خواند . گويا اوست كه سكّان‌هستي‌را به دست گرفته .

    آه ! او حسن (عليه‌السلام) است . ما دير رسيديم اي كاسة شير .

    Hosted by Tinypic.com Hosted by Tinypic.com

    سومين شب از شبهاي قدر در راه است . همان شبي كه خداوند در باره آن مي فرمايد روح (خدا) در آن پايين مي آيد. پس بياييد به تجربه روح ‚ روح خدا در شب قدر ‚ شبي كه روح در آن پايين مي آيد و تا طلوع اش سلام الهي است نزديك تر شويم و بشنويم اين كلام را :

    او نگاه خدا است و همه خدا در نگاه اوست . او روح روح است و ريح روح كه بي آن روح مرده است و با آن روح . راه خود را باز مي يايد و روان مي گردد . زيرا او ريشه روح انسان است . و شيره شجره روح . و او باغبانيست كه دانه هاي زندگي مي كارد و زمين ات را از علفهاي هرز مرگ پاك مي كند . و بارانيست كه زمين مرده را زنده مي كند .

    او پرواز است و بال پرواز و عبور دهنده از راه ها ...

    او همان است كه به نان و آبش مثل زده اند . زيرا آنكه او را بخورد تا ابد گرسنه و تشنه نخواهد شد . و براي هميشه بي نياز و راضي و غني خواهد بود .

    روح الهي روح زندگيست . آن را به كوير مرده روحت فراخوان و شرايط را براي آمدنش مهيا كن . كه اگر بيايد كوير مرده ات بدل به باغي پر از اسرار زندگي خواهد شد...

    او همان از ياد رفته است كه ياد زنده كننده را هم با خود برده است . يابنده گمشدگان و حركت دهنده فلج شدگان ...

    قدر را بشناس و قدر روح را بدان تا روح در تو بريزد و بر تو بيايد.

    روح در شب قدر مي آيد لكن شب قدر به آن شبي كه مي گويند محدود نيست ...

    اسرار شب را درياب كه شب اسرار في الحال مي آيد . و اين قدر شب است كه شب قدر را مي آورد .

    روح را در تاريكي ها بياب كه يافتن نور در روشنايي روز ممكن نيست...

    قدر روح را بدان .... مي آيد .

    مناجات شب قدر

    اي خدا اي فاتح هر مشكلم

    وي همه آرامش جان و دلم

    بشنو از دل راز يك بي آبرو

    ده مجال گفتگويم، گفتگو

    در شب احيا به تو رو كرده‏ام

    خويش را با توبه همسو كرده‏ام

    گرچه عمري با گنه بنشسته‏ام

    گرچه قلب صاحبم بشكسته‏ام

    صبر كن، از كيفر من بر حذر

    تا كنم در خويش تجديد نظر

    بهر تو خود را مهيا مي‏كنم

    توبه را در خويش احيا مي‏كنم

    هر كه بايد رفت چون فرزند نوح

    توبه بايد، توبه از نوع نصوح

    چونكه امشب بامنيبين زيستم

    راضي از عمر گذشته نيستم

    بر تو عمري بدگماني داشتم

    بهر شيطان آشنائي داشتم

    چون بگيرم آينه در دست خويش

    فاش بينم، فاش، روي پست خويش

    گرچه دل بد كرده تكفيرش مكن

    بنده‏ات برگشته تحقيرش مكن

    هركه بر حال خراب خود رسيد

    پيش از مردن حساب خود رسيد

    هر كه گيرد آينه در پيش رو

    كرده‏هاي خويش بيند مو به مو

    خويش را بيند كه خود با خود چه كرد

    تا بداند سخت بايد توبه كرد

    بايد از بگذشته‏ها عبرت گرفت

    دست را بر زانوي همت گرفت

    حال بايد وادي تحليف رفت

    يا علي گفت و سوي تكليف رفت

    سخت بايد نفس را بشكست و ماند

    عهد و پيمان با شهيدان بست و ماند

    سلام هاتراي خوب من . عزيز دلم قبول باشه نماز و روزهات و نيز راز و نيازهاي عاشقانه انت در شبهاي قدر . انشالله كه منو از ياد نبرده باشي. مهربون شهادت راد مرد بزرگ اسلام. اسوه شجاعت و حلم و مردانگي و مروت و شجاعت و محبت مولي الموحدين ، علي عليه السلام را بهشما تسليت ميگم. گلم يك ليله مباركه قدر باقي مونده. ازخدا ميخوام تو اين شب حاجت دل مهربون تو رو هم بده و من شاهد شادي تو باشم. فراموشم نكن

    + فريم 
    انارهاي درخت حياطمان را نمي چينم تا بيائي .

    سيلام !!!! آقا من وبلاگتو تو لينكا قرار دادم --- اونمممممممم كجا سر در لينكها بازم بگو مهدي بده

    راستي الميرا دوستان رو بوسيدي گذاشتي كنار؟!؟! قديم قديما مديديمتون اما جديد جديدا مثل اينكه كارا اجازه نميده !(حالا انگار خودمم ميرما؟!!!!)

    خوب من ديگه برم -- باباي --

    -----------------------

    سلام هاترا

    راستش خيلي دلم ميخواست بدونم كدوم دوستي هستي كه با اسم من كامنت زدي و مرسي از انتقاداتت جداٌ خوشحالم كرد.

    در مورد فونت ها من فونتهام همه يه جوره حالا ديگه بايد چه طور باشه رو نفهميدم. درمورد عكس ها هم من هميشه عكس هايي رو ميزارم كه به مطالبي كه ميگم مربوط باشه قصد ديگه اي ندارم . اما به رو چشم دفعه بعد سعي ميكنم اونطور باشه كه شما دوستان ميخوايد.موفق باشيد

    + هاترا 

    يكي دوتا پيشنهاد براي وبلاگت داشتم

    1- اگه ميتوني مطالبت رو به يه فونت بنويس. مثلا همين فونتي كه من نوشتم.

    2- مطالب كوتاه طرفدار بيشتري داره. يعني تعداد مطالبت زياد باشه و متنش كوتاه

    3- عكساتم متونه از اين باهالتر باشه. يعني از عكسهاي خاص استفاده كن.

    مي بخشي 3 تا شد. اما كلا خوبه ادامه بده.

    سلام


    فرارسيدن سالرزو شهادت مولي الموحدين امير المؤمنين حضرت علي عليه و علي اولاده صلاه و السلام رو به تموم عزيزان تسليت عرض مي كنم.


    اميدوارم كه در طول شبهاي مهرانگيز قدر ، خداوند آنچه را كه شايسته مان مي داند ارزاني مان كند و همه دوستان را به خواسته هاي قلبي شون برسونه.



    هبوط خداوند....


    امشب دلم براي حقيقت گرفته است


    آشفته حال و غم زده كنجي خزيده است


    امشب صفاي زلفك نازت به دست باد


    آشفته گشته جلوه اي از اوج ماتم است


    فرقت شكافت؟ قصاص حقيقت است اين!


    پاداش عدل و داد و حقيقت مبرهن است


    اين فرق تو نبود كه آشفته شد چنين


    اين پارگي مصحف و قرآن انطق است


    تنها توئي، امير همايون نهاد من


    كن ناله اي كه رمز معماي اعظم است


    اي بنده حقيقت و اي عبد كردگار


    امشب خداي تو چه به خلقت مفخر است


    دست ستم نبود كه فرق علي شكافت


    اين يك ترك به ساحت آئينه جم است


    آواز عاشقانه تو ذكر سجده شد


    اي آنكه زخم تيغ به فرقت مزّين است!


    در خلوت شبانه خود زمزمه كنم


    سنگين مصيبتي كه در اين شب مسّلم است


    امشب شب سقوط حقيقت به مزبل است


    آري! شب هبوط خداوند احمد است....


    غروب كارون

    علي رفت ولي علويت را به جا گذاشت او بزرگ ترين درس را با اين هجرت آموخت.آموخت كه هيچ چيز اين دنيا ارزش وابستگي ندارد.
    + چکاوک 
    امشب دوباره جمود به نام حقيقت به فرق حقيقت ضربه مي کوبد!