• وبلاگ : دختر مشرق
  • يادداشت : چقدر فكر ميكني خودت هستي؟؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مهدي اراكي 
    سلام مطالبتون اصلا جالب نيست!!!!!!!!!!! باور كن راست مي گمأ
    + مهدي 
    سلام خوبي
    + آرش حاتمي 

    سلام

    متنت رو خوندم نشون از احساسات فراواني مي كرد كه همه آدما خيلي وقتا ازشون فوران مي كنه.

    مي دوني حسرت خوردن هر چند چيز خوبي نيست ولي به ما نشون مي ده كه هميشه بايد قدر چيزايي رو كه داريم بدونيم. و بالاتر از همه قدر جوووني ، عمر، محبت خدا و كساني كه واقعا دوستشون داريم يا دارند !

    در هر حال بايد توجه كنيم كه همه ما وجودي از خدا هستيم و ميل حسرت به دليل نرسيدن به چيزي است كه واقعا لياقتش رو داريم. اين حس در مقياس ژايين تر به عشقهاي انساني و مادي تبديل مي شه. بهت ژيشنهاد مي كنم هر وقت اين حس اذيتت كرد خودت رو به خود واقعيت (خدا) نزديكتر كني.

    قربانت

    سلام.

    خوبي؟

    هنوز آپ نكردي؟

    ولي من كردم.

    موفق باشي.

    باي.

    + مهبد 

    سلام دختر مشرق

    يه لطفي به من بكن.. اگه جواب سوالت رو پيدا كردي راهش رو به منهم نشون بده.. به منم بگو چطوري ميشه من من باشه.. يا اوني باشه كه ما ميخواهيم.. منم وقتي تنهام و دارم به گذشته فكر ميكنم نميفهمم اين خدايي كه اين سرنوشت رو براي من رقم زد و يه نفر رو سر راه زندگي آروم من گذاشت كه من بتونم با اون طعم عشق رو حس كنم چرا اون رو به من داد و چرا از من گرفت.. نميدونم.. فقط يه چيزي رو خوب ميدونم نازنين.. تا شقايق هست زندگي بايد كرد.. من يادش و خاطراتش رو يه جاي مطمئن توي قلبم گذاشتم كه دست هيچكس بهش نرسه و زندگي ميكنم.. ميدوني .. قلبم بهم ميگه من دوباره بهش ميرسم.. شايد 30 سال ديگه يا شايدم زودتر

    من خودم رو براي اون روز آماده ميكنم.. روزگار بازي‏هاي زيادي داره دختر مشرق.. ما فقط يه چشمش رو ديديم..

    سلام

    گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود

    مابين عقل و ديده من جنگ مي شود .......

    شايد تو هم فكر مي كني خودت نيستي !!! من هم همينجوري فكر مي كنم !!! اما نه هميشه ....... مهم نيست اين چيزي كه هستي خودتي يا نه ؟!! مهم اينه كه اين چيزي كه هستي خوبه يا بد!! اگه مي خواي بفهمي كه خودت هستي يا نه ... مي توني اول نگاه كني ببيني خودت تصميم مي گيري يا يكي ديگه .... به نظر تو دختر مشرق همون هاتراست ؟ يا مي تونه باشه ؟ يا نبايد باشه؟ ؟؟؟؟

    بعدا بيشتر درباره اش صحبت مي كنيم... آبجي خوبم ! مرسي از حضورت در غروب كارون ... باز هم مي آم ... باز هم بيا....

    آرزومند آرزوهاي پاكت

    سلام.

    چقدر فكر مي كني خودت نيستي؟

    بيشتر اين حسها زماني به وجود مياد كه فكر مي كنيم چيزي كم داريم. زماني كه از خودم سوال مي كنم چقدر فكر مي كنم خودم هستم از دلتنگي در ميام چون اون چيزايي كه خودم هستم و دارم تو ذهنم مياد و فكر كردن بهشون شيرينه. در حقيقت اين دلتنگيا و عذاب كشيدنا مال اينه كه فكر مي كنيم چقدر خودمون نيستيم. خود بودن هميشه يه جور بودن كه نيست. خيلي ها تو دنيا حال شما رو دارن. ولي چون هر كس يه جور خاصه خودش عكس العمل نشون ميده فكر مي كنيم كه خودمون تنها اينطوري هستيم. اين منيت خود شما خيلي كارا با خود شما كرده .هم بد كرده هم خوب. مطمئنا خوبيها خيلي بيشتر از يه حسرت لعنتيه. كسي كه خودشو نشناسه كه نوشته هاش اينطوري از ته دل نميشه.

    من دلم بد جوري گرفته بود و به خدا گفتم:

    گفتم كه خود شناسي من تعبير نتواندش كرد

    گفتند كه اين كلامت راهيست به خود شناسي

    سعي نكنيد فكراي توي ذهنتون رو سركوب كنيد. بذاريد راحت بيان تو ذهنتون و راحت باشيد اون موقع مي بينيد اون فكرا و چرنديات چه راحت خودشون از ذهنتون بيرون ميرن. بعدشم به داشته هايي فكر كنيد كه مطمئنا زياد هستن و شادتون مي كنن. حتي اگه با قلم روي يه كاغذ بنويسيد خيلي بهتره و به قول معروف كيفتون كوك ميشه.

    ببخشيد نمي خواستم انقده بنويسم ولي زياد شد ديگه بازم ببخشيد. من وقتي دلتنگ مي شم اون غزل حافظ: ((يوسف گمگشته)) خيلي كمكم مي كنه.

    البته جوك هم بد نيست: به يه يارو مي گن تا حالا شكسپير خوندي...ميگه نه نويسندش كيه؟

    شاد باشيد و شاد باشيد و شاد باشيد و موفق.

    سلام

    اين حرف دل خيلي هاست كه نوشتي اما در مورد حسرتي كه نوشتي

    در سته كه حسرت اصلا حس قشنگي نيست ولي خدا حسرت در همين دنيا نصيبمان كند چون خداوند در مورد دو چيز مي فرمايد تو چه مي فهمي يكي روزتغابن وديگري شب قدر است يه دعا داريم نمي دونم درست يادمه يا نه ولي مضمون اين است اللهم الرزقني استعداد للموت قبل حلول فوت خدايا درك مرگ را قبل از امدنش به ما بده تا خودمان اماده مرگ بشيم در سهم ما از زندگي فقط همين بس بگويم كه فعليته است چون ما مظهر اسما الله هستيم وما امديم تابه فعليت برسيم

    با سلام.

    ازاين كه اينطور راحت و ساده مي نويسيد به شما تبريك مي گوييم.

    موفق باشيد.

    به نام خدا

    با سلام و احترام

    سوالات شما هم جالب توجه اند و هم گوياي طرح آگاهانه آنها به عبارت ديگر نشان از پويايي عقل و دل دين پذير شما دارد قدرشان را بدانيد.

    موفق و سربلند باشيد

    وقتي داشتم وبلاگت رو ميخوندم

    انگار داشتم به گذشتم نگاه ميکردم

    يه سري از حرفات حرف دل من بود

    منم يه زماني کارم شده بود

    فکر کردن بي پايان

    به گذشته پايان يافته

    اميدوارم که بتوني از دست اين افکار

    هر چه زود تر خودتو راهت کني

    بيشتر سعي کن تو جمع دوستات باشي

    و کلا سرت گرم باشه تا فکر نکني

    اما

    بدون که هيچ وقت نميتوني يه چيزايي رو فراموش کني

    اون چيزايي که

    عصر هاي جمعه

    که

    دلت ميگيره

    اومدم اما ميخونم و نظر ميدم مرسي (مطمئنم كه قشنگه ) مثل هميشه

    سلام.

    خوبي؟

    سهم من از اين دنياي شيرين

    لبي تشنه و نگاهي منتظر بوده است و بس !

    ....

    عالي بود.

    آره من خيلي شده دلم تنگ باشه.

    مخصوصا غروبا.

    مخصوصا وقتي كه ...

    هيچ ولش كن.

    خوشحال ميشم به وبلاگ من و عشقم سر بزني .

    منتظرتم.

    باي.

    سلام

    1- حسودي من واقعي بود البته نه از نوع حسودي مشكل دار.

    2- درسته من توي وبلاگم حرفهاي سياسي و اجتماعي خودم رو راحت ميزنم اما اينايي كه من مي نويسم، حرفاي دلم نيست.

    3- منظورم اين بود كه حرفاي دلم رو نميتونم توي وبلاگم بنويسم

    اوكي؟

    ياعلي

    اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم

    كسي كه حرف دلش را نگفت من بودم

    دلم براي خودم تنگ ميشود آري

    هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم

    نشد جواب بگيرم سلام هايم را

    هر آنچه شيفته تر از پي شدن بودم

    چگونه شرح دهم عمق خستگي ها را

    اشاره اي كنم : انگار كوه كن بودم

    من آن زلال پرستم در آب گند زمان

    كه فكر صافي آبي چنين لجن بودم

    غريب بودمُ گشتم غريب تر اما :

    دلم خوش است كه در غربت وطن بودم .

    محمد علي بهمني

       1   2      >