همزباني نيست تا برگويمش، راز اين اندوه وحشتبار خويش، بي گمان هرگز كسي چون من نكرد، خويشتن را مايه ي آزار خويش
سلام مهربون مشرقي ام
دلم برا خودتو نوشته هات تنگ شده بود
من بالاخره از سفر برگشتم
ورودت رو به جمع پارسي بلاگي ها تبريك مي گم و اميدوارم تا آخر پيشمون بموني
من لينك بلاگ قشنگت رو اضافه مي كنم
سبز باشي و برقرار به بلنداي سرو.