سلام به هاترا و بقيه دوستان به خصوص اون دوست عزيزم كه اسمش رو هم نميدونم
امروز وقتي حرفات رو خوندم بايد اعتراف كنم كه خوشم اومد
نمي دونم شايد من در مورد شما اشتباه كردم ولي در هر صورت اگه يك وقت از حرفاي من ناراحت شدي من همين جا ازت عذرخواهي مي كنم
از خانم هاترا هم عذرخواهي مي كنم اگه يك وقت باعث شدم كه ناراحت بشه
ميدوني دوست عزيزمن حقيقتش از اون شعاري كه مينويسي يك كمي ناراحت شدم(با سيد علي تا فتح قدس و مكه)چون من تجربه خوبي از كساني كه از اين جور حرفها مي زنند ندارم
من عاشق ايران هستم عاشق سرزمينمون و عاشق تمدن و فرهنگ كهن اون
يادم مياد وقتي تو دبيرستان بودم به خاطر افكارم برخورد خوبي باهام نشد
حتي يادم هست كه يكي از همكلاسيهام بهم گفت كه جاي امثال تو تو اين مملكت نيست و تو حق حرف زدن نداري
بعدا وقتي رفتم تو دانشگاه باز هم اينطوري باهام برخورد شد و اجازه ندادند كه حرف بزنم
الان هم تو محيط كارم دوباره وضعيت به همين شكله يك عده به هركاري بخوان ميكنن و بقيه حق حرف زدن ندارند و تو حتي مجبوري از لحاظ فكري و فرهنگي هم مثل اونها باشي وگرنه برات دردسر درست ميكنن
دوست عزيز فكر نكن من هم نفسم از جاي گرم بيرون مياد
من بچه جنوب شهر هستم و خيلي بيشتر از اوني كه فكرش رو بكني سختي و بدبختي كشيدم و هنوز هم دارم ميكشم
در مورد محبت هم بايد بگم تو اين دنيا همه تشنه اون هستن و فقط شما نيستي كه اين احساس رو داري من هم شبهاي زيادي رو با چشماي خيس خوابيدم م با حس تو خيلي غريبه نيستم
هنوز يادم نرفته اون روزها رو وقتي كه دلم پر از عشق بود ولي كسي نبود كه خريدارش نبود
من شايد درباره تو زود قضاوت كردم ولي شماه هم همين اشتباه رو در مورد من كردي
راستي يك حرفي هم براي هاترا داشتم:
من خيلي وقت بود كه وبلاگ شمارو ميخوندم شما خوب ميتوني احساس خودتو بيان كني ولي من دلم مي خواست وبلاگت يك كمي جنب و جوش بيشتري داشته باشه و چون اگه همه مثل هم فكر كنن ويك جور حرف بزنن دچار ركود و يكنواختي ميشن
حقيقتش هدف من از بحث كردن با شما هم فقط همين بود كه يك كمي شما و دوسستات رو به جنب و جوش بندازم(كه البته فكر ميكنم تا حدودي به هدفم هم رسيدم!!!) وگرنه غرضي در كارنبود
ببخشيد اگه پرحرفي كردم
همگي خوش باشيد