سلام
جاي شما در مشهد خالي بود.
اما در مورد چيزي كه گفتي:
در ميكده دوش زاهدي ديدم مست
تسبيح به گردن و صراحي در دست
گفتم ز چه در ميكده جا كردي ؟ گفت:
«از ميكده هم بسوي حق راهي هست»
در مورد داستان هم ، با حرفهاي همسفر مهتاب موافقم اگر چه نمي تونم حرفهاي مهدي رو رد كنم. چون قبلا يه بار تجربه اش كردم.
آرزومند آرزوهاي شما
غروب كارون