ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2      >
 
اميدوارم هر جا هستي اي دختر مشرق زمين شادو سلامت وايراني باشي...
سلام خيلي زيبا ودلنشين بود....منم اپم ومنتظر

سلام

در خرابات مغان نور خدا مي بينم

وين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم.

هاتراي عزيز! دست خدا به همراهت! از خدا مي خوام كه تو را _و مرا_در ميانه اين راه به حال خود رها نكند!

آرزومند آرزوهاي شما

غروب كارون

حيف

من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم

خيلي قشنگ مي نويسين

هر كجا هستين دست حق به همراهتان

با سلام

غروب كارون آپ شد.

منتظر حضور سبزتان هستم.

آرزومند آرزوهاي شما

غروب كارون

من اگر مجبور نبودم ننگ اجبار,ننگ تسليم,ننگ تعظيم,ننگ آنچه در گلويم هست,همه را با صدف مرگ نمي پوشاندم همه را در شفق صبح شقايق ها به در كنار آخرين شب زده شوم سكوت با همين جرعه صدا همه را ناشنواتر ز شما ميكردم.

اميد وارم كه در هر كجا كه هستي اونجوري كه ميخواي سالم و موفق باشي.با تشكر

حميد رباني(گروس)

من اگر مجبور نبودم ننگ اجبار,ننگ تسليم,ننگ تعظيم,ننگ آنچه در گلويم هست,همه را با صدف مرگ نمي پوشاندم همه را در شفق صبح شقايق ها به در كنار آخرين شب زده شوم سكوت با همين جرعه صدا همه را ناشنواتر ز شما ميكردم.

اميد وارم كه در هر كجا كه هستي اونجوري كه ميخواي سالم و موفق باشي.با تشكر

حميد رباني(گروس)

!............!گريستن را همچون تمنايي نا ممكن و محروم اموخته ام..و من ان پرنده ترد و نازك بالم..تا كي مجال پريدن در اسمان فلزي دارم؟ گويا تارك دنيا شده ام!و بهترين نماد دلتنگيم باران.و تمام تلاش خود را با سكوتي مات و غمگين عقيم گذاشتم و من.همه چيز داشتم و اكنون هيچ ندارم.بر گشته ام به زندگي عادي ام.رسيدگي به تنهايي ها!www.darya1384.persianblog.com
+ مهران 

من تازه امروز وبلاگ شما رو ديدم

ازت خواهش ميكنم بمون

+ هاترا 
نرووووووووووووووووووووووووو
+ ... 
...
+ دوست 
نكن اين كارو
+ دوست 
نكن اين كارو

افسوس و صد افسوس که ديگر رنگي نمانده بر رخ آن ديوار، سپيدهايش رنگ باخته به سياهي، سست، پاهايش، سرد، تنش، تنها مانده در گوشه ي آن اطاق آبي، نگران به فکر فردايي که گاه بي گاه آيد پايين ناخودآگاه ريزد بر سر آن مردمان بي گناه که هيچشان بود در کار آن ديوار. سخت گذشت آن روزگاران بر آن ديوار که سرانجام يک روز سرد زمستان با تمام خاطراتش آرام فرو ريخت اما شادمان از اين بود که تنها بر خويشتن ريخت نه بر سر آن آدمک ها.

+ ديونه 
يکشنبه ٬ ۱۲ دسامبر ۲۰۰۴ .
جادوي نهم: « به من فکر کن، فقط به من... »
جادوي ششم: « دلت برايم تنگ خواهد شد... »
جادوي يازدهم: « تقدير تويي »
جادوي دوازدهم: « طلسم دلتنگي ها نوشتني نيست »
جادوي پانزدهم: « نابودت مي کنم، براي خودم از نو مي سازم »
جادوي اول: « به انتظار بمان »
   1   2      >